logo1

| خاطره‌ای از پرواز قلم‌ها

خاطره‌ای از پرواز قلم‌ها

صبورا خانگاه

 

 

سلام

من می‌خواهم بگویم، می‌خواهم بنویسم برای پرواز قلم‌ها.

به راستی پرواز قلم‌ها چیست؟

دقیق یادم نیست کی بود که برای اولین بار نشریۀ پرواز قلم‌ها را دیدم، با ذوق و شوق به صفحاتش نگاه می‌کردم.

آن روزها من سواد خواندن آنچنانی نداشتم.

یادم می‌آید که با خواهش و التماس از مادرم خواستم که برایم قصه‌هایش را بخواند.

برای جدولش چه ذوقی داشتم.

با دقت به کاردستی‌ها زل زده بودم، ذهنم درگیر این بود که چطور من هم کاردستی بسازم.

مادرم نگاهش به من بود، با مهربانی کنارم آمد موهایم را نوازش کرد و در مورد علاقمند‌ی‌هایم پرسید.

من به مادرم گفتم، از همه چیز.

از علاقه‌ام از ذوق و شوقم و اینکه خیلی دوست دارم من هم فعالیت داشته باشم.

من کنار پرواز قلم‌ها رؤیا ساختم

روزهای قشنگم در کنار پرواز قلم‌ها شروع شده بود و من همچنان تلاش می‌کردم که تنهایش نگذارم،

انگار با من انس گرفته بود، آخر می‌دانی او برای من دوست خوبی بود، من خیلی چیزها یاد گرفتم از او.

از تولد سه سالگی پرواز قلم‌ها چند روز می‌گذرد و من هنوز هدیۀ تولدش را نداده‌ام.

او برای تولدم مجله‌هایش را تقدیمم کرد، من هم نوشته‌هایم را تقدیم می‌کنم.

امیدوارم همیشه دوستان خوبی بمانیم.

دوستدار پرواز قلم‌ها…. صبورا خانگاه

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ارسال اثر

ارسال اثر

انواع فایل های مجاز : jpg, gif, jpeg, png, pdf, حداکثر اندازه فایل: 5 MB.