غروب

خدیجه صحرایی دریا از همیشه آرامتر است، مانند کودکی معصوم به خواب فرو رفته و در رؤیای شیرین خواب غرق شده است. در دوردستها خورشید جامهای سرخ به تن کرده و آرام آرام بر سر دریای خروشان دست میکشد. دریا آرام شد و شروع به درد دل کردن کرد و خورشید تا پایان سفر کوتاه […]
خودکار

فاطمه صالحزاده آدمها دنیا را به قسمتهایی تبدیل میکنند و روی یک کاغذ خط میکشند و میگویند دنیا برای ماست. آدمها نفس کشیدن را لابهلای جنگل بلد نیستند. زندگی کردن را بدون خط و مرز بلد نیستند. آنها کوهها را، دریاها را و جنگلها را فقط منبعی برای تأمین سوخت میدانند. آنها فقط بلد هستند […]
شعر کتاب

خدیجه دریایی کتاب یه دوست خوبه تو شادی و تو غمها کنارمون میمونه اینو فراموش نکن همیشه باش کنارش تو یاد میگیری از اون هر چی بیشتر بخونی اگر بخونی از اون اگر تنهاش نگذاری تجربه کسب میکنی دانا و هوشیار میشی ببین مدیر و معلم اونا برامون الگون الگوی خوبی که هست از […]